حسرت پرواز

به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد...

حسرت پرواز

به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد...

خدایا کمکم کن...

 

خدایا تو این لحاظت پایانی‌ سال ازت یه چند تا خواهش دارم.

توی این دور دوباره زمین به دور معشوقش خورشید بهمون کمک کن تا سبز شیم مثل این بهارت بگذار آبی‌ شیم مثل

آسمون بهارت بگذار یکرنگ شیم مثل آسمون امشب.

خدایا کینه هارو از دلا ببر، بگذار تا دلامون یه بار دیگه حس شیرین شادی و اعتماد رو تجربه کنن.

خدایا به خدایت قسمت میدم که تنهامون نگذاری.

خدایا دل کسی‌ تو این سال به ناحق شکسته نشه . خدایا بذار امسال شبا هم مهربون شن.

بذار شبای بی رفیقیمون کوتاه شن .

خدایا کمکم کن تو این سال آدم باشم، احساس کنم تا بتونم زندگی‌ کنم.

کمکم کن تا پاک باشم تا بتونم دوست داشته باشم. 

 

 

عیدتون مبارک

 

‏برو امانتیت رو طاقچه است برشدار

 

تا صبح چند ساعتی‌ بیشتر نمونده.

ثانیه میشمرم،، لحظه میکشم. با دقیقه میجنگم

من یک نفر چجوری تا صبح دوام بیارم .

خب حاجی‌ چیزی نمی‌شه خورد بودی ساختنت دوباره میشکنی‌. تازه میشی‌ مثل اولت.

این شب رو تنهایی بکش نه دو شب نه سه شب نه چهار شب نه یه عمر ...

نه یه عمر... چند شب کمتر. مگه چیزی از این دنیا کمو زیاد می‌شه ؟

بگیر دلتو دستت... نه اصلا بذرش سر طاقچه کنار همون آینه که دیروز شکستی‌. بذار باشه تا صاحبش بیاد بگیرتش.

امشب خودمو تو خودم میکشم میشینم پا پنجره خیره میشم به خیابون خلوت خیره میشم به جای جای سیاه این کوچه ها که

شاید ببینمت که اومدی...

چرا میخندی ؟ خب تو میگی‌ چجوری تا صبح دووم بیارم ؟ خب می‌خوام ... خب می‌خوام خب... ! ! !

چیه ؟ ! کی‌ میدون کی‌ میای یه دفعه دیدی خدا دلش برام بازم سوخت. شاید خوابم برد دیدمت .

نه اصلا اینجا نمیشینم پا میشم میرم بیرون دنبالت می‌گردم.

آها داشتم می‌گفتم دلمو میزارم لب طاقچه هروقت برگشتی‌ بیا برشدار اگه اومدی منتظر من نباش فقط اگه دلت

واسم تنگ شد بیا یه گل بذار رو خاکم.

 

امید

چشمام رو می بندم به امید اینکه فردایی نباشه.

 

مه و مرداب

دوباره یه مه غلیض مثل پرده روی مرداب زندگیمو پوشوند تا...

تا آرزوی دریا شدنم دوباره یادم نیفته

تا مردم اطرافم نفهمن این بوی لجن از کجا می آد

تا فقط تبدیل بشم به یه سطح صاف که ته نداره

.

.

.

بازم این نسیم مزاحم همه چی رو خراب کرد

دوباره یه مردابم.........

مه کو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

 

از این...

از گذر این لحظات خشن

از نقطه سر خط

از این بودن بیهوده

از دوست داشتن کثیرالانتشار

از این شبای خالی

از این بودن با بهانه

 

متنفرم

بدم می اد

حالم به هم می خوره