حسرت پرواز

به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد...

حسرت پرواز

به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد...

هندسه ساده و یکسان نفس ها



دُنگ . . .


دُنگ . . .


دُنگ . . .

تمرکز روی نور شمع


دُنگ . . .

دستان داغ و روح فراری


دُنگ . . .

اهمیت وابستگی به هیچ


دُنگ . . .

خلسه کاج پشت پنجره بعد بیست و چند سال


دُنگ . . .

آرامش سیاهی


دُنگ . . .

همبستگی جدایی و آینده


دُنگ . . .

. . .


دُنگ . . .

. . .


بزرگترین احساس من . . .

تنفُر


یا می کشمت یا در تو حل می شوم.


آرزوی روز ابری



صدایی ندارم تا بگوییم من سکوت کرده ام.

در بن بست روح خود ‌پلاک خانه ام را فراموش کردم. آری، من گم شده ام.

می دانم در راهم.

زندگی این نخواهد بود.


بس است!

روح من روزه دارد . . .

می دانم وقت افطار کی فرا می رسد.


چای سرد تلخ و موفقیت می خواهم.