سلام... چه بخوایم و چه نخوایم این زمانه که میگذره و مائیم که اگه بخوایم بهش فکر کنیم از قطار زمان جا می مونیم... پس باید با همین دوست داشتن کثیرالانتشار شبهای خالیمون رو پر کنیم و به همین بهانه ها هم عشق بورزیم... اینجوریه که زندگی به آدم لبخند میزنه! به امید دیدار
و شب تنهایی من زیباست .. از واژگان سوخته هجر ... در پس خیال وصل و دوباره شدن .. این فریاد خالی تر از سکوتی است که بر زبانم جاریست ای باور من .. بی امان شب ها تن خسته ام را بر چار چوب خاطرات میکوبم و از تو می خوانم مرا باور داری .... لحظه ها در حسرت خیالی می گذرند که در تو می روید کاش باور کنی بودنم را من اینجا غریبانه بر جاده انتظار نشسته ام سکوتم را بخوان که گهگاه گویاتر از تمام سخنانی است که بر زبان جاری می شوند
سلام...
چه بخوایم و چه نخوایم این زمانه که میگذره و مائیم که اگه بخوایم بهش فکر کنیم از قطار زمان جا می مونیم... پس باید با همین دوست داشتن کثیرالانتشار شبهای خالیمون رو پر کنیم و به همین بهانه ها هم عشق بورزیم... اینجوریه که زندگی به آدم لبخند میزنه!
به امید دیدار
:'(
نهایت شادی قطره این است که در دریائی ناپیدا گردد
دردکه از حد خویش بگذرد سبب تسکین و دوا می گردد
مرا عمری به دنبالت کشاندی
مرا عمری به دنبالت کشاندی
سرانجامم به خاکستر نشاندی
ربودی دفتر دل را و افسوس
که سطری هم از این دفتر نخواندی
گرفتم. عاقبت دل بر منت سوخت
پس از مرگم سرشکی هم فشاندی !
گذشت از من ، ولی آخر نگفتی
که بعد از من به امید که ماندی ؟
دلگرفتگی یک نی خیزران تو طرح یک پارچه ی ترکمن
می خواهم افسانه کهنه را
« ها » کنم روی شیشه و
دیگر نپرسم چرا ....
و شب تنهایی من زیباست .. از واژگان سوخته هجر ... در پس خیال وصل و دوباره شدن .. این فریاد خالی تر از سکوتی است که بر زبانم جاریست
ای باور من .. بی امان شب ها تن خسته ام را بر چار چوب خاطرات میکوبم و از تو می خوانم
مرا باور داری .... لحظه ها در حسرت خیالی می گذرند که در تو می روید
کاش باور کنی بودنم را
من اینجا غریبانه بر جاده انتظار نشسته ام
سکوتم را بخوان که گهگاه گویاتر از تمام سخنانی است که بر زبان جاری می شوند
هیچ وقت از انتظار دست نکش...هیچ وقت...
سلام...
وبلاگ با احساسی دارین..
مخصوصا نوشته هاتون..
نظرتون با تبادل لینک چیه؟
ترجیح میدم ۱۰۰ بار برم زیر خاک ولی یه بارم فکر نبودنت رو نکنم.
ای خدا...........................................................
آمین
اگر طوفان در و پنجره ها را به هم کوبید
اگر پرده ها تا وسط اتاق تاب خوردند
اگر هوا سرد شد
اگر تمام شبکه ها یا برفک بود یا جن گیر نشان می داد و اتفاقا هیچ کجا میز گرد و مسابقه نبود
اگر از تنهایی و از ترس
مردی و حتی
ورد و دعایی و بسم اللهی هم یادت نیامد
به یاد بیاور
تنها تو نیستی که می ترسی
تنها تو نیستی که عوض روی اجاق ، توی یخچال دنبال چیزی برای خوردن می گردی
و تنها تو نیستی که آرزو می کنی
زودتر صبح شود
تو اگر این روز ها
درست همین روزها
بیایی و عاشق شوی
میشود دور دنیا را در ثانیه ای گشت
می شود شاعر مرد
می شود
آنقدر بی خدا شد که
بمانی تو را از که بخواهی !؟
ــ جهنمی می شوم آخرش