حسرت پرواز

به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد...

حسرت پرواز

به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد...

تو را قسم ...



‏تو را به اسمان ابی‌ قسم ترکم نکن که در این دنیا کسی‌ رو جز تو ندارم ! کسی‌ رو مثل تو ندارم ! انقدر خسته از
‏این زمونه که اصلا نای بل گشودنم نیست. پس بگذار این حسرت پروازم رو با دیدن تو در اسمان تسکین بدم !
‏تو را به تقدس پرواز ‌ قسم ترکم نکن !

‏اغاز یک پایان ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏


حسرت پرواز


‏شنیدم از حسرت پرواز دلم جوشید .
‏خواستم به تو بگویم ولی‌ تو در نزدیکی‌ من نبودی تو در اسمان بودی ا من ولی مثل پروانهٔ در مشت یه قدم فاصله
‏ داشتم با مرگ بی‌ تو با مرگ با حسرت پرواز