حسرت پرواز

به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد...

حسرت پرواز

به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد...


جاری میان چرخ دنده های زمان.

جایی پشت توهم بودنم، دست هایم را با صابون می شویم و زندگی صرف می کنم.


چایم را با شما می نوشم. 

نوش!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد