حسرت پرواز

به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد...

حسرت پرواز

به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد...

صدای باد


شعر و شعور نه . . .


بادبادک ، طعم آزادی را چشید . ترش و شیرین بود.

بالاتر از خواب خدا پربد.

ذهن بادبادک . . .


بادبادک نه ذهن داشت و نه احساس می کرد. 

فقط خط باریکی از توحم بودنش ، نزدیک خیال من و تو نیاز بودن را فریاد زد و پاک شد.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد