حسرت پرواز

به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد...

حسرت پرواز

به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد...

ساعت صفر



دیروز امروز،  حرف از حادثهٔ  فردا بود.

صحبت احساس فروریختن نور درون سیاهی درون.

امروز حس نا امیدی از سیاهی کماکان دوام دار روح، آرامش من را زیر دندان بد بینی له می کرد.

فردا، صدای قدم انسان بودن را شنیدم و لبخند زدم.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد