حسرت پرواز

به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد...

حسرت پرواز

به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد...

به کجا چنین شتابان؟



تاملی کن و نفسی تازه .

نکند جا مانده ای؟ نکند در گرد و غبار دویدن آرزوها خسته شوی.

از متن سراب تا جام شرابم، فاصله شبی بیش نیست.


نظرات 1 + ارسال نظر
ایستگاه آخر دوشنبه 30 خرداد 1390 ساعت 11:18 http://istgahe-akhar.blogspot.com/

مرگ ساعت و
کرم سفید سکوت که در چشمانم پیله می کند.

زمین و هر آنجه بر اوست ثانییه ای می ایستد...
و صدای تپش قلبم با نفس هایم همراه ... سوار بر باد راهی سفر می شوتد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد