حسرت پرواز

به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد...

حسرت پرواز

به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد...

Persönlichkeitsspaltung



می خواهم بفرستمش یه مدت بره واسه خودش. منو تنها بگذاره تا بتونم یکمی واسه خودم باشم.

شاید یه روزی هم خودم رفت دنبال کارم.


این همه آدم که می خواهند با من خوب باشن و من قدر نمی دونم. کاش لاقل اینطوری نبودن تا من هم به خاطر رفتارم عذاب وجدان نمی گرفتم.

نظرات 4 + ارسال نظر
ایستگاه آخر دوشنبه 10 اسفند 1388 ساعت 13:16 http://istgahe-akhar.blogspot.com/

من؟ خوبم!
این به من چسپیده...
حتی یک لحظه هم رهام نمی کنه

می ترسه برم...
و تنها بمونه

هی می گه این کارو کن ... اون کارو کن
دیگه داره پررو می شه...

عبداله سه‌شنبه 11 اسفند 1388 ساعت 18:27

سلام رفیق
از درس و مشق چه خبر؟ ما که جز این نمی تونستیم چیز دیگه‌ای بگیم!

در پناه هو

ایستگاه آخر پنج‌شنبه 13 اسفند 1388 ساعت 12:15 http://istgahe-akhar.blogspot.com/

ای کاش...
بسه دیگه!

قدم بردار......! قدم برای خودت و فقط خودت!
ترس از این بد تر شدن رو داری؟

ali baba پنج‌شنبه 13 اسفند 1388 ساعت 17:26

salam.....hey hey heyyyyyyyyyyyyyyyyyyyyy

adam ghahtieh

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد