حسرت پرواز

به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد...

حسرت پرواز

به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد...

باز دوباره شب شده, شب که خرابم می کنه

  

 

پنجره رو باز می کنم تا هوای تازه را مثل هر شب بو کنم. 

هوا مه گرفته. 

مه نور چراغ توی پیادهرو را لطیف کرده. به سرمای این زمستان زود هنگام رنگ و بویی تازگیبخش داده.  

انگاری میتونی دستتو دراز کنی و هوا رو با رنگ و بوش لمس کنی. 

نظرات 3 + ارسال نظر
[ بدون نام ] شنبه 11 آبان 1387 ساعت 20:50

:)

ارس یکشنبه 12 آبان 1387 ساعت 18:20 http://aras99-1.blogfa.com

اینجا بر تخت سنگ پشت سرم نارنج زار
روبه رو دریا مرا می خواند
در میابم که همه چیز یکسان است و
با این حال نیست

مثل هیچ کس دوشنبه 13 آبان 1387 ساعت 13:51 http://istgahe-akhar.blogspot.com/

مه...
به یاد یک روز برفی می افتم...

تلخ...
سرد...
دور...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد