نه ...
باورم نمیشه.
تو ...
که مثل دوست خوبم برایم شبها قصههای سهراب و فروغ را میخواندی تا دوریشان را احساس نکنم.
کجا رفتی؟؟؟؟
کجا رفتی ای با صدایت آشنا... کجا رفتی؟
خاطره شدی خسرو
خاطره شدی ای خانهات همیشه سبز.
دلم برایت همین الان تنگ شده.
bar ou doroud va az ma bedroud
رفت....
چه زود رفت...
در یادها می ماند!
... همانطور که آرزوی شبها ی بچهگی ام در خانه ای سبز زندگی کردن شد ...
مثل همه فراموش میشه به همین سادگی.