حسرت پرواز

به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد...

حسرت پرواز

به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد...

غریبه

 

عطر خوش ریحان و نعنا از کنار طاقچه پنجره.

باغ پر از علفهای هرزه با گلهای سفید و زرد.

من هر کجا باشم غریبم.

نظرات 3 + ارسال نظر
مثل هیچ کس دوشنبه 16 اردیبهشت 1387 ساعت 16:26 http://istgahe-akhar.blogspot.com/

تو نبودی که می گفتی:

چه اهمیت دارد
گاه اگر می رویند
قارچ های غربت ؟

به خودت بگو
آسمان مال من است
پنجره فکر هوا عشق زمین مال من است

هرکجا که باشیم!

مثل هیچ کس چهارشنبه 18 اردیبهشت 1387 ساعت 21:15 http://istgahe-akhar.blogspot.com/

ما همان هستیم که فکر می کنیم!!!!
...

چرا فکر نمی کنی که غریب بودنت آزادیست؟؟؟

ارس پنج‌شنبه 19 اردیبهشت 1387 ساعت 07:58 http://aras99-1.blogfa.com

صفحه ی کهنه ی یادداشت های من...گفت دوشنبه روز میلاد منه .... اما شعر تو میگه که چشم من تو نخ ابره که بارون بزنه.....اخ اگه بارون بزنه.....اخ اگه بارون بزنه..................درکت میکنم غربت همیشه با ادم هست فرقی نداره کجا باشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد