اینجا آدم ها گل های کاغذی بو میکنن.
در ظرفهای پلاستیکی دوغ مینوشند.
با عطر چای حرف نمی زنند
اینجا جهنم دل است.
اینجا بوی دوستی از هیچ وری نمی آید.
.
.
.
بگوید زیر اسمم بنویسند
پرواز را دوست داشت،
ولی آن را نشناخت
مهربان بود،
ولی مهر نورزید
طبیعت را دوست داشت،
ولی از آن لذت نبرد
و خلاصه بنویسید
زنده بودن را برای زندگی دوست داشت،
نه زندگی را برای زنده بودن.
با درود و سلام؛
بسیار خرسندم از اینکه به سرای شما راه یافته ام و بسی استفاده بردم .
فرصت کردید به بنده هم سر بزنید.
در مورد تبادل لینک یا لوگو نظرتون را بهم بگین
ومنو از نظرات ارزنده خود بهره مند سازید
با احترام
به جای یک وبلاگ ساده
بیا پارسا بایت مطلب بنویس
هاستینگ مجانی بگیر ، سایت خودتو درست کن روی آن
http://forum.parsabyte.com/register.php
گل یاسی که،
پر از عطر شبانگاهی بود
در به در در پی عطر گل بادی است
که، هر لحظه به سویی
و بوی دگری همراه است
امید وارم این نوشته فقط یک شعر باشد
و حال تو خوب باشد.نه این طور که از متن شعر...
...
به نظر من
در هر شرایطی می شه زندگی کرد.به شرطی که نه واسه نفس کشیدن خودتو موظف به کارت زدن و اجازه گرفتن بدونی و نه نفستو ببندی به نفس کسی که اگه رفت...