to yek hadiyeyi!toafaride shodi ke bayoohaze man khali nabashe.dorost andayeze bayoohaze man.ay naghsh yadane in rooyha khaste shodi gole man?ghalamet ro bede be dasthaze koochike man!beyar naghsh beyanam be khakestarize roozhat man naghsh mizanam dastato bede be man
دستهایم را در رنگ سبز فرو می کنم تا همه دنیا بدانند که زنده ام من می نویسم از عشق می نویسم و گاهی از دوری که رنگش زرد است. من دختر تجربه های نشنیده ام دختر نارنجی دختر بنفش. من دختر انتظارم که صورتییست بگذارید رنگهای من با همه عالم تفاوت کند امروز که می خندم امروز که توی قلب کوچکم ماه آمد و مهمان من شد ماه سفید من، ماه بزرگ من ماه تابان من می دانم کسی در خواب به من گفته بود که یک روز که دیر نیست ماه مهمان خانه من می شود من میان گریهایم آرزو کردم آرزویم به رنگ ماه ارغوانی میان شب تاریکم تابید.
to yek hadiyeyi!toafaride shodi ke bayoohaze man khali nabashe.dorost andayeze bayoohaze man.ay naghsh yadane in rooyha khaste shodi gole man?ghalamet ro bede be dasthaze koochike man!beyar naghsh beyanam be khakestarize roozhat
man naghsh mizanam
dastato bede be man
بگویم؟
تو خوبی،نه تو خیلی خوبی آنقدر که در خیال نمی گنجد
من خوب می دانم حتما خدا هم خوب تو را شناخته که خلقت کرده
لک لک قصه های ما رو پشت بوم شما منزل کرده برادر
میخواهم خدا
بین مرگ من و بوسههای تو
گیج شود.
آنهمه شراب یادت رفت
قلبم را مشت کنی
قطره قطره بچکانی
در جامی که دستت بود؟
میخواهم تو را
جوری پرستش کنم
که خدا خودش را
از اول خلق کند.
آنهمه رنگ یادت رفت
یکیش را تنت کنی
دنبال دگمه نگردد دستم؟
میخواهم خدا را
توی بغلت پرپر کنم.
آنهمه خدا یادت رفت
یک آدم هست
برای ستایش تو؟
میخواهم موهام را شانه نزنم
انگشتهات گیر بیفتد
لای موهام.
آنهمه بوی جنگل یادت رفت
در موهات گم شوم
نترسی یکوقت؟
میخواهم کاری کنم
که خدا مرا ببرد توی لباسهای تو
و تو
توی لباسهای پاره پارهی من
دنبال خودت بگردی.
آنهمه جوهر چرا یادم رفت
دستهای جوهریام را
به زندگیات بکشم؟
دستهایم را در رنگ سبز فرو می کنم تا همه دنیا بدانند که زنده ام من می نویسم از عشق می نویسم و گاهی از دوری که رنگش زرد است. من دختر تجربه های نشنیده ام دختر نارنجی دختر بنفش. من دختر انتظارم که صورتییست بگذارید رنگهای من با همه عالم تفاوت کند امروز که می خندم امروز که توی قلب کوچکم ماه آمد و مهمان من شد ماه سفید من، ماه بزرگ من ماه تابان من می دانم کسی در خواب به من گفته بود که یک روز که دیر نیست ماه مهمان خانه من می شود من میان گریهایم آرزو کردم آرزویم به رنگ ماه ارغوانی میان شب تاریکم تابید.
دوست دارم آقای اشتباه!
دیگه به عشق من نگی اشتباها!
بوس بوس بوس بوس...صد تا بوس