حسرت پرواز

به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد...

حسرت پرواز

به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد...

شروع


سلام
‏یه روز پائیزی دیگه شروع شده !
‏نمیدونم شاید منو دیگه نخواستی‌ که امروز خودم و خودمو خودم. تنها نشستم دارم از تو مینویسم.
‏شاید این آخرین باری باشه که دارم ازت مینویسم !
‏باورم نمی‌شه که چی‌ دارم میگم ، من بدون تو. آخ که سر دورهی‌ موندم عجیب.
‏می‌خوام جتو بدم به یکی‌ دیگه همون کاری که خیلی‌ وقت پیش تو با من کردی . میدونم هیچی‌ ازت کم نمی‌شه ولی‌ من
‏ شاید تونستم یه بار دیگه بدون تو از اول شروع کنم...
‏ خدایا خودت کمکم کن !

نظرات 2 + ارسال نظر
یلدا دوشنبه 29 آبان 1385 ساعت 12:58 http://ghoorbaghe.blogsky.com

هیچ وقت نمی تونی جاشو به یه نفر دیگه بدی..

سلام
ممنون به وبلاگم اومدی
وبلاگ زیبایی داری
هم زیبا هم قشنگ هم غمناک هم .... هم خودمونی
خوشحال میشم بازم به من سر بزنی
شاد باشی غریب آشنا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد