حسرت پرواز

به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد...

حسرت پرواز

به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد...

دل


لحاظت پیاپی‌ میگذرند و ما را به سوی بینهایت میبرند. خاطرات دوستی‌ ما با کارهای خودمان رنگ میگیرند و بر صفحهٔ روزگار هک میشوند .چه خوب است با عشق و محبت خاطرات خود را رنگ کنیم و در گنجهٔ نهان دلمان آنرا برای همیشه زنده نگاه داریم.همیشه وقتی‌ تنها و ناامید و تاول، تانت و روانت از دست این و اون خسته است همیشه وقتی‌ رخسار این هرمان تاریک، همیشه وقتی‌ درهای آسمان بسته است همیشه گوش گرمی‌ به نام دل باتست که صادقانه تسر تر از هرچه که با تو پیوسته است به دل پناه بیار آخرین پناهت است
نظرات 2 + ارسال نظر
[ بدون نام ] پنج‌شنبه 27 مهر 1385 ساعت 11:28 http://www.wall.blogsky.com

سلام
ببین لحظات پیاپی می گذرد و ما به پایان نزدیک می شویم...
س از لحظاتت استفاده کن..

محمدمهدی جمعه 28 مهر 1385 ساعت 10:02 http://sedamkardinagona.blogfa.com/

سلام واقعا راست میگی باید قدر همدیگرو بدونیم امیدوارم راستی عزیزم من وبلاگ هم آپدیت شده خیلی وقته سر نزدی ها منتظر هستم بیا یادت نره نظر هم بده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد