حسرت پرواز

به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد...

حسرت پرواز

به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد...

ای تو جانم
پاره جان من
تو همه دارایی و نان منی
گر نباشی در میان سفره ام
نگذرد این عمر، ایمان منی
گر زمستان یخ به بار آرد ولی
فصل گل زاید که، مهمان منی
تلخی آن روزگاران پوچ شد
دل قوی کن ای که، جانان منی


زمزمه می کنم . . .


آرام می شوم . . .


می خوابم . . .


خوابی پر از عطر سیب سرخ . . .


نظرات 2 + ارسال نظر
ایستگاه آخر دوشنبه 3 آبان 1389 ساعت 09:34 http://istgahe-akhar.blogspot.com/

و من فقط می خندم

ali baba چهارشنبه 12 آبان 1389 ساعت 13:21

eshghe mani ,hamin

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد