صدا کن مرا
صدای تو خوب است
صدای تو سبزینه آن گیاه عجیبی است
که در انتهای صمیمیت حزن می روید
در ابعاد این عصر خاموش
من از طعم تصنیف درمتن ادراک یک کوچه تنهاترم
بیا تا برایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است
و تنهایی من شبیخون حجم ترا پیش بینی نمی کرد
بعد از ماه ها بالاخره خواب آرومی داشتم.
با من حرف بزن صدای زلال تو به من آرامش میده.
.... و خاصیت عشق این است
کسی نیست
بیا زندگی را بدزدیم آن وقت
میان دو دیدار قسمت کنیم.
سلام رفیق
شعر فوق العاده ای بود.
نیستی، کجای؟ خوبی؟
ببخش اگه مجبور شدم کامنت ها را پاک کنم ....
تو در انتظاری...
و من مجبور به فرار....
........سهم عاشق گم شدن تو شعر یه اوازه .....مرگ عاشق....سفری به شکل یه پروازه............