حسرت پرواز

به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد...

حسرت پرواز

به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد...

 

 

صدا کن مرا
صدای تو خوب است
صدای تو سبزینه آن گیاه عجیبی است
که در انتهای صمیمیت حزن می روید
در ابعاد این عصر خاموش
من از طعم تصنیف درمتن ادراک یک کوچه تنهاترم
بیا تا برایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است
و تنهایی من شبیخون حجم ترا پیش بینی نمی کرد

بعد از ماه ها بالاخره خواب آرومی داشتم.

 با من حرف بزن صدای زلال تو به من آرامش می‌ده.

 

نظرات 4 + ارسال نظر
کامبیز شنبه 18 اسفند 1386 ساعت 06:13 http://kambiz-64.blogsky.com

.... و خاصیت عشق این است
کسی نیست
بیا زندگی را بدزدیم آن وقت
میان دو دیدار قسمت کنیم.

سلام رفیق
شعر فوق العاده ای بود.

خاله سوک یکشنبه 4 فروردین 1387 ساعت 01:28 http://http://khale-sooske.blogspot.com/

نیستی، کجای؟ خوبی؟

خاله سوسک چهارشنبه 14 فروردین 1387 ساعت 17:14 http://khale-sooske.blogspot.com/

ببخش اگه مجبور شدم کامنت ها را پاک کنم ....
تو در انتظاری...

و من مجبور به فرار....

ارس سه‌شنبه 27 فروردین 1387 ساعت 09:55 http://aras99-1.blogfa.com

........سهم عاشق گم شدن تو شعر یه اوازه .....مرگ عاشق....سفری به شکل یه پروازه............

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد