ایول ... روی هرچی نامرد رو سفید کردی نارفیق. بدجور دورم زدی.
تو کل عمرم هیچوقت اینقدر از یک نفر متنفر نشده بودم تا دیروز که دستت رو شد.
اگه تو شهر بودی سرتو می بریدم میگذاشتم رو سینت. آدرس اون آشغال دونی که توش بودی رو نداشتم.
من رفیق بیخاصیت زیاد داشتم ولی نامرد نه. نّمُردم و دیدم نامردا هم چهشکلین!
نه، خدایی، جون الیاس؛ چی پیش خودت فکر کردی بیشرف؟
به این میگن نمک خوردن و نمکدون رو شکستن ...
توی این شهر کوچیک دوباره میبینیم همدیگرو.
کامی جون برو حالشو ببر ولی واست امیدوارم دیگه هیچجوره سر راهم سبز نشی.