گندزدی با این خلقتت!! لامصب تو که دل رو به من میدی دواش رو هم بده دیگه.
دیگه چه کار باید میکردم که نکردم؟ آخه توی این دنیای به این بزرگی هیچی پیدا نمیشه که من رو آروم کنه؟
خب حالا من عیار رو دیگه چرا نگه داشتی اینجا. تو که یه فرشته می فرستی یه شبه جان پنجاه هزار نفر رو می گیره، من تحفه ام که راحتم نمیکنی؟
چقدر بخونم مرا دریاب... مرا دریاب... مرا دریاب...... ای دل تنها چیه باز چشم انتظاری... چقدر داد بزنم لعنتی؟؟؟؟؟؟؟؟
لعنت به تو که من رو اینقدر شکسته و داغون میخوای.
نوشدارو رو الان میفرستی برام؟ الان تازه همه عاقل شدن؟؟؟؟
آخه اون ناز شستت رو برم که هر کاری میتونی انجام بدی... خب جونت در میآد بخوای یه نفس من رو هم بگیری.
عوضی واسی چی پرنده رو خلق کردی؟ که من بشم عاشق کار ناممکن؟ که من تا آخر هرچی اوج گرفتنه برم؟ که با پوزهام بیام پایین؟
مردشور تو و خلقتت و پرنده هاتو و پرواز و هرچی حسرته ببرن کثافت.
اسم این هست خط قرمز.
من از زندیگیم سیر شدم.