روزها پیاپی هم می گذرند و ...
دفتر کاهی من بسته شد. نمی خواستم ولی دفتر زندگیم باشه.
امیدم رو دوباره با کمک کسی پیدا کردم.
الان ولی روی لبه تیغ راه می رم.
یه طرفم خستگی ٫دوری٫ افسردگی و همیشگی ها.
از طرف دیگه زندگی خودم.همون چیزی که انتظار داشتم .
اشتباه کردم...
گفتم و می گم حاضرم حتی به بالاترین قیمت ها هم جبران کنم.
قبل تر از ما گفتن:
هرگز نمیرد انکه دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما
من می دونم الیاس که عاشقی کردن سخته ولی چه میشه کرد مرغ زیرک چون به دام افتد تحمل بایدش.....
به هوش بودم که از اول دل به تو نسپارم
شمایل تو بدیدم نه عقل ماند و نه هوشم
در پناه هو
Pargar bodam beh dore khod halgeh zadam
zanjir shod an halgheh beh dam oftadam