حسرت پرواز

به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد...

حسرت پرواز

به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد...

صبح

 

اون موقع ها که دیگه بعد از چند سال انتظار خسته بودم و هدفمو از زندگی‌ کردن فراموش ازت خواستم کمکم کنی‌ تا بتونم شاید دوباره زندگی‌ کردن رو یاد بگیرم.

نمیدونم چجوری کمکم کردی که خودم نفهمیدم .

یک موقع و از یک جا کمکم کردی که خودمم انتظارشو نداشتم. خب من هیچ وقت نفهمیدم که بهم کمک شد از طرف توآخه خب من از کجا بدونم این کمک از طرف تو هست وقتی‌ اون موقع که ازت کمک می‌خوام اونجا کمکم نمیکنی‌ ؟

خدا جونم بیا و خوبی‌ کن یه کمکی‌ به من کن خودمو دوباره پیدا کنم .

نمی‌خوام اینجوری ادامه بدم